جدول جو
جدول جو

معنی شاه اسماعیل - جستجوی لغت در جدول جو

شاه اسماعیل(اِ)
امیر اسماعیل. از یاران ملک فخرالدین کرت و همان کسی است که ملک فخرالدین وی را با دویست تن مأمور گردانید که مصاحب جمال الدین محمد سام باشند. (از ذیل جامع التواریخ ص 25)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ)
ده کوچکی است از دهستان شهوار بخش میناب شهرستان بندرعباس که در 30 هزارگزی شمال میناب بر سر راه فرعی کهنوج به میناب واقع شده، 45 تن سکنه دارد و دو مزرعه چاه شیرین و ’قنبری’جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(بُ نَ اِ)
دهی از دهستان لیراوی است که در بخش دیلم شهرستان بوشهر واقع شده است و 253 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(تَپْ پَ اِ)
دهی از دهستان بیلوار است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان و در بیست و هفت هزارگزی شمال خاوری دزگران و دو هزارگزی شمال ویژه واقع است. دشتی است سردسیر و 365 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه ویژه و محصول آن غلات و حبوبات و لبنیات و توتون است. شغل اهالی آنجا زراعت وصنایع دستی آنان قالیچه و جاجیم و گلیم بافی است. راه مالرو دارد و در تابستانها از راه سنقر و آگاه میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ اِ)
دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل. واقع در 5هزارگزی جنوب ده دوست محمد. آب آن از رود خانه هیرمند است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
صفوی. (شاه اسماعیل سوم). پسر سیدمرتضی و مادر او دختر سلطان حسین اول صفوی است. علی مردان خان وی را در اصفهان بسال 1163 هجری قمری بر تخت سلطنت نشانید و تحت حمایت او در بهار و تابستان سال مزبور سلطنت کرد و بهار و تابستان سال 1165 را تحت حمایت کریم خان و تابستان و پائیز سال 1165 را تحت حمایت محمد حسن خان نام سلطنت داشت.
راجع به مسکوکات او رجوع به کتاب مسکوکات، نشانها و مهرهای شاهان ایران تألیف رابینو صص 47-48 شود
لغت نامه دهخدا
(اِ لِ سِوْ وُ)
از پادشاهان صفویه است پسر سید مرتضی و مادر او دختر سلطان حسین اوّل صفوی است. رجوع به شاه اسماعیل سوم شود
لغت نامه دهخدا
(دِهْ اِ)
دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل. واقع در 9هزارگزی شمال باختر ده دوست محمد. سکنۀ آن 100 تن. آب آن از رود خانه هیرمند تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا